می خوام باور کنم تا آخر عمر / کنارت سالها تحویل میشه ...
امشب خوابم نمیبرد .. دلم بهونه می گرفت....نمیدونم چرا... دلم میخواست بازم بیام تو این فضای مجازی و با تو حرف بزنم! با تویی که نمیدونم کی میای ... نمیدونم دختری یا پسر ... نمیدونم اصلا میای یا نه...! با تویی که نیومده تمام ذهن منو به خودت مشغول کردی، طوریکه هر شب قبل از خواب به این فکر میکنم که اگه کی بیای بهتره و هزار و یک برنامه برای اومدنت می چینم . بدون اینکه از فکرای تو سرم به کسی چیزی بگم .... بدون اینکه بدونم باید به حرف دلم گوش بدم یا به منطق مغزم ؟! به حرف دلم گوش بدم که میگه یه بچه میخوام که شب و روز رو باهاش سر کنم ...که وقت بی خوابی هاش تا صبح براش لالایی بخونم ... براش فرنی درست کنم ، غذاهای مخصو...